اشک های من همیشه برنده اند
حتی اگر درد به چشمانم رشوه داده باشد..........
راستی چه دغل بازند....
سقوطم را هجی می کنند اما دنیا صادقشان می داند.............................
فاصله یعنی....
با ضمه بکشی یا کسره....
فاصله یعنی....
من یک خیال باطلم...
جاییکه ذهنم مدام پازل می شود
و تکه هایش...
.............یاد تو را به من وصله می زند
کجای ذهن تاریخ حک کنم که یک انسانم،
نه یک اسم روی پاره کاغذی که می گویند هویت من است؟
باور کردن این همه حقیقت دروغین،
و شنیدن این همه واژه های معلق، فرصت می خواهد
اما انسانم و مرا پایانی..............