میخونی منو هنوز؟
چه آسان بود
تورا پیدا کردن
اگر میخواستم..
از اثر انگشتی که لای موهایم بجا مانده
آخ که اگر میخواستم...
"یونو" رو ورداشتم آوردم اینجا، تو همین همسایگی
زندگی جایی بود
میان صدای قدم های تو و سربرگرداندن من
که در تاریک و روشن کلیدهای نزده ی راهروی هفت و چهل
گم شد و ماندیم معلق....
تو در خاطرات من
من میان همه ی این اعدادی که با هیچ حسابی
حاصلشان "تو" نمیشود.
عادت می کنیم
به خیال خام شش و سی دقیقه ی صبح یکشنبه
که شاید
شمعدانی صورتی جوانه زده باشد