شوکران

شوکران

حوالی غروب، مرا به یاد خودم بیاور
شوکران

شوکران

حوالی غروب، مرا به یاد خودم بیاور

...


تنها آنان که مرا نفهمیده اند، خوب می دانند:
 
                          "این درد، از آن بی درمان هاست"

نظرات 10 + ارسال نظر
ermes شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

دردم از یار است و درمان نیز هم !
دل فدای او شد و جان نیز هم !

مثل هیچکس چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ http://paaeez.blogsky.com

اما میشه کسی تورو نفهمییده باشه
ولی اون درد رو خوب فهمیده باشه..

بهروز(مخاطب خاموش) شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ق.ظ

درمان، پادزاد درد....
هیچ دردی بی درمون نیست...


خودم به جمله ای که گفتم اعتقاد ندارم...

چرا دارم...اما همه ی درمون ها دست ما نیست.

رضا سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ

فهم؟!!!
درد؟!!!
درمان؟!!!
آها!
پارادوکس دارن

حسام جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ق.ظ

حالا که من اومدم تو نیستی.../

بهروز(مخاطب خاموش) یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://im-just-lookin.blogfa.com

کجایی؟خوبی؟

بهروز(مخاطب خاموش) سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ http://im-just-lookin.blogfa.com

سلام...

کجایی؟ خبری ازت نیست

ققنوس چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ http://www.niloofarenamira.blogfa.com

دلم خواست لینکت کنم.لینکت کردم...

مهسا یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

بسیار زیبا گفتی
خوشحال میشم به منم سر بزنی ونظراتم بگی

کافه سایه (کامیاب) یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:16 ب.ظ http://cafe-shadow.blogsky.com

سلام رابی عزیز
مرسی از حضور پر مهرت. شاید حق با تو باشه. شاید هنوز نتونستم واژه ها رو به بند افکارم بکشم

زیبا مینویسی. فکر کنم بعد از مدتها جایی رو برای لذت بردن از افکار یک آدم پیدا کردم

من هم نویسنده نیستم. من هم کامپیوتر و فناوری اطلاعات خوندم... اما به قول استادم توی حوزه هنری تو که رشتت ادبیات داستانی نیست از خود ادبیاتیها موفقتری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد