به سرگیجه ی شب پره ها،
دور روشنی چشمانت قسم...
من از تبار هم آغوشی شبدر، با سپیده ی صبحم....
اما هیچ چلچله ای مرا به فرزندخواندگی نمی پذیرد..
چرا که پرواز،
تنها افتخار پرنده ایست
که در اوج بودن را با متر می سنجد.......
و کسی از سبزه نمی پرسد
منواضع بودن چه طعمی دارد
که به احترام پیچک هرزه
سر به رویارویی با طلوع بلند نمی کند؟
و تنها تویی که خورشید را قدیس می خوانی....
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که واقعا عالی بود...
مخصوصا :
چرا که پرواز،تنها افتخار پرنده ایست که دراوج بودن را با متر می سنجد...
خیلی ممنونم...
و شاید تنها تو باشی که پیچک را هرزه می خوانی
رفیق سلام
شاید..
عصر قدیسه ها رو به پایان عصرآدمهای حرام.../
عصر ما/ عصر قاصدک های بی خانمان...