شوکران

شوکران

حوالی غروب، مرا به یاد خودم بیاور
شوکران

شوکران

حوالی غروب، مرا به یاد خودم بیاور

دهم...

دلم برای خودم...دلم برای همه ی این دیوارهای لعنتی می سوزد


خودمانیم....آن همه خاک را که در آغوش کشیدی............


این غبار سالهای دور که..... وزنی ندارد...............


تو در کشوی تاریک میزم خانه کن تا نه من مات خیرگی چشمانت شوم.......................


و نه دیوارهای اتاقم شرمنده از کشیدن بار خاطره ی...دیگر نبودنت.....................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد