داستان سختی نداشت.. شخصیت ها کم بودند...
دیالوگ ها فقط ناله هایی که انگار از دوردست ها، می خراشیدند...
تراژدی غمناک مرگ، زندگی را ورق می زد...
....شخصیت ها نبودنبقیه اش مطابقت دارد
یه عزرائیل..یه محتضر... ۲تا هستن..
ما دیر رسیدیم نقش سیاهی لشکر ها به ما نرسیدما تراژدی های غمناک را میخریم هرچند با مارک مرگ..دیالوگهای چرند ولی از آن ماست
تنها دیالوگی که برایمان نوشتند... درد بود....با مداد مشکی.. سرتاسر سناریو را... درد کشیدند...زندگی اش کردیم...
حیف که موسیقی متن نداشت
تو که کار میکس موسیقی ت خوبه... زحمتش گردن تو...
و من هنوز پریشانم که لای کدام ورق دستانم جدا شد از دست های تو....کاش داستان کمی سخت می شدشخصیت ها زیاد می شدندشاید حواسم بیشتر جمع تو بود...
مرسییییییییییی یاسین.. خیل دوستش داشتم.. خیلی...
کار گوش ها از پنبه گذشته است !شمارش معکوس فریاد می زندپایان راه نزدیک است !.....ببخشید سلام رو فراموش کردم .
....شخصیت ها نبودن
بقیه اش مطابقت دارد
یه عزرائیل..یه محتضر... ۲تا هستن..
ما دیر رسیدیم نقش سیاهی لشکر ها به ما نرسید
ما تراژدی های غمناک را میخریم هرچند با مارک مرگ..
دیالوگهای چرند ولی از آن ماست
تنها دیالوگی که برایمان نوشتند... درد بود....
با مداد مشکی.. سرتاسر سناریو را... درد کشیدند...زندگی اش کردیم...
حیف که موسیقی متن نداشت
تو که کار میکس موسیقی ت خوبه... زحمتش گردن تو...
و من هنوز پریشانم که لای کدام ورق دستانم جدا شد
از دست های تو....
کاش داستان کمی سخت می شد
شخصیت ها زیاد می شدند
شاید حواسم بیشتر جمع تو بود...
مرسییییییییییی یاسین.. خیل دوستش داشتم.. خیلی...
کار گوش ها از پنبه گذشته است !
شمارش معکوس فریاد می زند
پایان راه نزدیک است !.....
ببخشید سلام رو فراموش کردم .